گفتی:
.:: من كه نزدیكم
گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم… كاش میشد بهت نزدیك شم …
گفتی:
:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و
با صدای آهسته یاد كن
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی:
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟!
گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی …
گفتی:
:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید
گفتم: با این همه گناه… آخه چیكار میتونم بكنم؟
گفتی:
:: مگه نمیدونید خداست كه توبه رو از بندههاش قبول میكنه؟!
گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...
گفتی:
:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی
گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟
گفتی:
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی:
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم!
آتیشم میزنه؛ ذوبم میكنه؛ عاشق میشم! … توبه میكنم
گفتی:
:: خدا هم توبهكنندهها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست
داره
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك
گفتی:
.:: خدا برای بندهاش كافی نیست؟
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار میتونم بكنم؟
گفتی:
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش
كنید. او كسی هست كه خودش و فرشتههاش بر شما درود و
رحمت میفرستن تا شما رو از تاریكیها به سوی روشنایی
بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه